s

علت اين همه اعدام چيست؟

اعدام فقط يك هدف داره مسخ كردن مردم و منكوب كردن ارزشهاي انساني كه در وجود هر انساني به وديعه گذاشته شده

قيـــــــــــــــــــــــام ديگري در راه است

قيام واعتراض تنها چيزيه كه رژيم ازش مي ترسه ،اگه سرنگوني اين رژيم و آزادي اين خاك با قيام واعتراض بدست مياد پس حالا بجنگ تا بجنگيم

نظر قرآن در مورد اعدام چیست؟

آيه اي كه به تنهايي ”اعدام ”رو زير علامت سوال مي بره

برگزاري كلاسهاي تببين آقاي مسعود رجوي در دانشگاه شريف – قسمت اول

سخنان رهبر مجاهدين خلق در رابطه با حقيقت آفرينش و هستي در زمين چمن دانشگاه شريف

Wednesday, July 29, 2015

درود و هزار درود به پرستاران بيمارستان بوعلي تهران



هر روز از يك گوشه اين مملت صداي حق خواهي مردم به جان آمده به گوش مي
 رسه اين بار هم نوبت پرستاران و دانشجويان انترن بيمارستان بوعلي بود كه صبح دوشنبه 5مرداد با وجود همه تلاش هايي كه وزارت بدنام و كثيف اطلاعات براي جلوگيري از اين اعتراض داشت با اين حال اونها صداشون رو به اين سمت دنيا هم رسوندن 
مثل عاميانه اي داريم كه مي گه قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود
در اعتقادات فلسفي هم اين موضوع وجود داره كه تغييرات كمي و كميّات روي هم انباشته مي شوند و به يك تغيير كيفي و يك جهش منجر مي شود 
اين اعتراض ها اين صداها و اين فريادها روي هم جمع مي شه و گوش كر آخوندها رو چنان كر خواهد كرد كه امواج و ارتعاش اين صدا مغز ولي فقيه رو منهدم مي كنه 
درود درود درود

آزادي ضرورت بقاي انسان در مقام انسانيت است

در آستانه 50 ساله شدن سازمان پر افتخار مجاهدين خلق ايران قرار داريم 50 سال شرف و افتخار 50 سال ايستادگي و مقاومت 50 سال نبرد بي وقفه براي آزادي
هفته گذشته آقاي ابريشمچي يك كنفرانس اينترنتي در رابطه با همين موضوع با عنوان ” 50سال حيات پرافتخار سازمان مجاهدين خلق ايران,50سال  نبرد براي آرمان آزادي” داشتند كه صحبت هاشون حول چند محور بود ، سري قبل بخشي از صحبت هاي آقاي ابريشمچي (به قول بچه ها برادر شريف ) رو درج كردم الان هم بخشهاي ديگري از صحبت هاشون كه به نظرم خيلي جالب هست رو انتخاب كردم


بخش اول مورد ايمان به پيروزي هست
كه به نقش ايمان و اميد در مبارزه پر قدرتي كه عليه رژيم داريم مي پردازه :

ايمان به پيروزي محصول گام زدن در مسير مبارزه است
واقعيت سر سخت و درخشان  اينكه ايمان به پيروزي چيزي نيست كه مقدمتا بتوان صرفا از مطالعه تاريخ و كتابها و نوشته ها بدست آورد. بلكه بر عكس، ايمان به پيروزي هديه اي است كه مسير، به گام زنندگان در آن تقديم ميكند، وقتي هنوز پا در راه نگذاشته ايم و همه عوامل بنفع ستمگران و مستبدين است مانند كسي هستيم كه در مقابل يك تونل قرار گرفته و روشنايي اي در پايان آن نمي بيند ولي وقتي قدم بر ميداريم و به جلو حركت ميكنيم و توان و قدرت خود را در عمل در مقابل ظلم و ستم لمس ميكنيم بتدريج جوانه هاي اميد شكفته ميشود و نور پيروزي اين راه، در انتهاي تونل تاريكي كه مستبدين ساخته اند ديده ميشود.
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت   از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به راه نِه و هيچ مگوي      خودِ راه بگويدت چون بايد رفت......
  
بخش دوم هم تعبير قوي و بسيار جالبي است از واژه ” آرمان ”
آرماني ديدن نبرد، ضرورت و قانون مستمر مبارزه براي آزادي
هر چند كه بنيانگذاران سازمان مجاهدين در آغاز اين راه با نگرش آرماني به نبرد، گامي سترگ برداشتند و اين راه پرشكوه را گشودند ولي امروز هم كه سازمان ما پنجاه ساله شده است اين ضرورت هم چنان پايدار و پا برجاست. يعني فرد و جمع مجاهدين وقتي قادرند با تمامي موانع و سختي ها در بيفتند و از پس وظيفه روز بر آيند كه مبارزه قبل از هر چيز برايشان يك آرمان باشد.
بخصوص در زمان رژيم ضد بشري آخوندي كه بدليل ماهيت ضد تاريخي اش بخوبي ميداند كه اين اولين و آخرين فرصت براي حاكميت ارتجاعي اش ميباشد بيش از پيش بايد به اين اصل درخشان، يعني آرماني ديدن تكيه كرد چرا كه آخوند ها براي سر كار ماندن از هيچ توط‌ئه و جنايتي فرو گذار نمي كنند اين تنها سلاح آنهاست. علاوه بر اين در جهاني زندگي ميكنيم كه قدرتهاي بزرگ فقط و فقط به منافع اقتصادي و سياسي خودشان در رابطه با اين رژيم مي انديشند و در نتيجه سياست استعماري و كثيف مماشات و تعامل با آخوندها هم چنان در مناسبات بين المللي با رژيم حاكم است. در همين 12 سال اخير با يك نگاه سريع ميتوان ديد كه چطور در مقاطعي ناگهان تمامي عوامل بر عليه مجاهدين و مقاومت مردم ايران بسيج شده است از بمبارانهاي سال 2003 قرارگاه هاي ارتش آزادي تا خلع سلاح ارتش آزاديبخش، از ليست گذاري نام مجاهدين در ليست هاي سياه تا كودتاي ارتجاعي – استعماري ژوئن 2003 همه و همه ضربات سهمگيني بودند كه نابودي اين مقاومت را هدف قرار داده بودند و ديديم كه بخصوص كودتاي ارتجاعي – استعماري 17 ژوئن 2003 فقط با مشعل هاي فروزان  انساني خنثي و در نطفه خفه شد و صفحه را ورق زد. كما اين كه وقتي رژيم آخوندي به كمك سياست هاي استعماري اشرفيان قهرمان را در مقابل تسليم و يا شمشير و كشتار و قتل عام مخير كردند اين فقط فرياد هيهات من الذله آنها و نپذيرفتن ننگ تسليم به هر قيمت بود كه كانون استراتژيك نبرد را فروزان و شعله ور نگهداشت.
كما اين كه كانون ديگر نبرد همان زندانهاي رژيم است كه به يمن صارمي ها، خسروي ها و حجت زماني و ... ايستادند و بر چوبه دار بوسه زدند و به هواداريشان از مجاهدين افتخار كردند الهام بخش راه مبارزه مردم مان براي آزادي است.
جوانان ما در داخل كشور كه در تظاهرات و بخصوص قيام هاي سال 78 و 88 شركت كردند ميدانند كه آنجا هم براي شعله ور شدن قيام، كسي و كساني كه معمولا از همين نسل هستند بايد قدم پيش بگذارند، مرگ بر اصل ولايت فقيه بگويند تا ديگران جرات كنند پا به ميدان بگذارند.

نتيجه ميگيريم كه نبرد پيروزمند براي آزادي بخصوص در زمان فاشيزم مذهبي حاكم بر ايران، نبردي است كه شركت كنندگان در آن در قشر پيشتاز قبل از هر چيز آزادي و پيكار براي آن، برايشان يك آرمان باشد.

Monday, July 27, 2015

چرا فدریکا موگرینی نماينده عالي اتحاديه اروپا قصد سفر به ايران دارد

شنيدم خانم موگريني قصد داره به ايران سفر كنه ، روز دوشنبه هم آقاي لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه به تهران خواهد رفت 



سوال اينه كه علت اين سفرها بعد از توافقات اتمي چيه ؟ آيا علتي غير از دل بستن به رژيمي داره كه 37 ساله خون مردم خودش رو در شيشه كرده و هيچ روزي نبوده كه كارش را با اعدام و سركوب پيش نبره
آيا خانم موگريني مي دونه با كساني ملاقات مي كنه كه طي حكومتشان 120هزار نفر را كشته و 30 هزار نفر را قتل عام كردن ؟
آيا موگريني از 700 اعدام در 6 ماه گذشته خبر دارد ؟ 700 اعدام در 6 ماه يعني دست كم روزي 3-4 نفر 
آيا اين آمار براي كسي كه اسم نماينده عالي اتحاديه اروپا رو يدك مي كشه مي تواند به اين راحتي قابل چشم پوشي باشه ؟
بايد از خانم موگريني سوال كرد چقدراز زندانهاي تاريك و مخوف رژيم ايران خبر داري و چقدر در جريان سرگذشت زناني هستي كه روزانه مورد توهين و تجاوز و آزار و اذيت قرار مي گيرند ؟
 يا از آمار خودكشي و اعتياد فقط در رابطه با زنان اطلاع داري؟ 
آيا خانم مو گريني از وضعيت كارگران و معلمان و پرستاران ايران خبر داره كه روزانه از شدت عقب ماندن حقوقشان چقدر زير فشار كمر شكن اقتصادي هستند و براي يك لقمه نان هم كه بيرون ميريزند بايد تاوان آن را با دستگيري پس بدهند 
آيا بعد از اين همه مدت، سرو كله زدن با چنين رژيمي نمي تونست ماهيت قرون وُسطايي اونها را براي اشخاصي مثل موگريني مشخص كنه
البته اين خيلي روشنه كه كسي دلش براي مردم ما نسوخته و كسي دنبال احقاق حقوق مردم ايران نيست
ويژگي هاي چنين رژيمي اينقدر واضح و روشنه كه هيچ آدم شريف و با وجداني حتي از ترس رژيم مالي شدن حاضر نيست مراوده اي با آنها داشته باشد اما اصرار طرفهايي غربي از زن و مرد گرفته تا ... به ادامه مماشات واقعا تامل برانگيزه
چسبيدن به جانوراني مثل ظريف و روحاني و لاريجاني و رفسنجاني و دلجويي از اونها چه سودي مي تونه داشته باشه
رژيمي كه به قتل  و كشتار و دروغ و ترور و نسل كشي و دجال گري معروفه و تا فرقِ سر در جنايت فرو رفته چه جاي بحث و ملاقات داره غير از اينكه منافعي در ميون باشه كه همه اين موضوعات رو تحت الشعاع قرار بده 
البته در اين ساليان كم نديديم ، ايران يك كشور نفت خيزه با يك عالمه منابع معدني كشوري كه خاكش ارزش داره 
چشم طمع دوختن به پول و حق مردم ايران همين نقطه ايه كه حتي آدم هاي شناخته شده هم نمي تونن از برق اون چشم پوشي كنند 
مي گن مال مفت و دل بيرحم ، وقتي آخوندهاي كثيف آب و خاك و پول و همه سرمايه هاي ملت ايران رو مثل باد هوا در حقلوم چنين موجوداتي مي ريزند براي كساني كه پيشاپيش شرافت و وجدان خودشون رو فروختند و براي به جيب زدن پول مفت و بي زبون حتي چشمشون رو روي جنايت و اعدام و اسيدپاشي و كشتار مي بندن چرا نبايد يك فرصت باشه 
حالا مي خواد اين ملاقات با روسري باشه يا بي روسري ميخواد در ايران و در كنارروحاني و ... باشه يا در وين و ژنو و ... در كنار ممدجواد بي روسري
چه فرقي ميكنه 
مهم اينه كه اين پولها به حساب اين خانم و افرادي از اين دست ، واريز بشه ، ديگه آخوند ها هر غلطي كه مي خوان ، بكنند
هر بار با شنيدن و خوندن اين مطالب دلم به درد مياد 
بالاخره روز ما هم فرا خواهد رسيد روزي كه همه اينها مجبورن در برابر مردم ايران حساب پس بدن . اگه اونها پول و ثروت و قدرت دارن و با ناديده گرفتن حق پايمال شده مردم ايران اينقدر راحت چشمشون رو مي بندن ما هم ارتش آزادي و مجاهدين رو داريم
كساني كه نمي ذارن حق مردم ايران از گلوي كسي به خوشي پايين بره ، چون اين لقمه اي نيست كه راحت از گلوي هر كس پايين بره 
و اون روز دير نيست
من به اون روز ايمان و اميد دارم

بياييد توي خيابان و اين شاخ شکستگي خليفه دوم و زهر خوراني و عقب‌نشيني او را به هم تبريک بگوييد

چند روز پيش مطلبي خوندم از آقاي پرويز خزايي عضو شوراي ملي مقاومت ، در واقع پيامي بود كه آقاي خزايي به هموطنان داخل داده بود بخشي از متن كه جالب بود رو كپي كردم كه شما هم بخونيد:



اگر قرار شد که از هر شکافي و موقعيتي براي ريختن به خيابان و رقصيدن و روسري از سر به شانه انداختن و قرکمر ارتجاع شکن و نابودکننده «اسلام عزيز»خميني دادن- مانند نور و تاريکي و جن و بسم‌الله، استفاده کني، نوش جانت!
يک روز در تهران، پليس سه نفر، يک زن و دو مرد را به جرم کتک مفصل به يک آخوند زدن و او را لت و پار کردن، به کلانتري مي‌برد. آخوند را هم با آمبولانس به بيمارستان. رئيس کلانتري رو به زن مي‌گويد: چرا اين آقا را مي‌زدي؟. خانم پاسخ مي‌دهد: سرکار به من شوهردار متلک گفت و گفت ضعيفه صيغه ميشي؟ منهم زدمش. کلانتر رو به مرد اول. شما چرا مي‌زدي؟ پاسخ دوم: سرکار من شوهر اين خانم هستم و از احترام و ناموس خانواده‌ام دفاع کردم. و سرانجام به نفر سوم که لر همشهري من است: شما چرا مي‌زدي و لت و پارش کردي: سرکار من ديدم دو نفر يک آخوند را مي‌زدند، فکر کردم انقلاب شده و منهم پريدم وسط ميدان و زدم!!

ميداني و ميدانيم و خواهيم دانست که در اين کشور دو دسته موجود با خلقتي متفاوت، از پدر سوا و از مادر جدا! زندگي مي‌کنند: يک‌طرف هشتاد ميليون نفر مردم مانند تو که از اقوام مختلف اين سرزمين هستي ويکي از بنيادگذاران تمدن بشري با کتيبه حاوي اولين اعلاميه جهاني حقوق بشرت. با زردشت و کوروش و ماني و مزدکت، با فردوسي و رومي و حافظ و سعدي و عارف و نيما و فروغ و شاملو ات. با ابن‌سينا و جلال طوسي و دانشمندان بزرگ علمي و فلسفي است، با کاوه و سياوش وآريو برزن و رستم فرخزاد وستارخان و کوچک خان و مصدق و دکتر فاطمي‌ات...و با بيش از يک صدوبيست هزار شهيد جان‌باخته درراه رهايي سرزمينت. و در طرف ديگر دسته دوم باشندگان درايرانت که عبارتند از چند هزار نفر آخوند و جاهل و دزد و جاني و ضد ايراني به‌غايت اندر غايت ضد بشر، که در سرزمين اهورايي و باستاني ترا سي‌وچند سال است که خود جا خوش و ترا ناخوش کرده‌اند.

اگر خواستيد ، از اين لينك بقيه مطلب رو دنبال كنيد 

Saturday, July 25, 2015

هر كس با يك نامه مي تواند در مبارزه با حكم شوم اعدام تاثير گذار باشد

نه به اعدام نه به شكنجه آري به آزادي بيان و آزادي عقيده
از آقاي لوران فابيوس بخواهيم در سفرش به ايران اعدام را محكوم كند


سفر غير منتظره لوران فابيوس به ايران بعد از توافق اتمي به چه منظور است !


حتما شنيدين كه قراره دوشنبه لوران فابيوس وزير خارجه فرانسه به ايران برود  داشتم به اين فكر ميكردم كه بازديد از ايران يك كارت سفيد براي اعدامها خواهد بود مگر اينكه لوران فابيوس در مورد اين نقض ها نيز قاطع باشد و در زمينه سفر رفتن لوران فابيوس مطالب زيادي هست كه حتما خوندين يك مطلبي رو خوندم كه اين سفر را از جنبه اقتصادي بررسي كرده بود كه به نظرم جالب بود و نوشته بود
به‌رغم ابراز خوش‌بینی باند رفسنجانی- روحانی و رسانه‌های مربوطه در مورد تاثیر مثبت توافقنامه  اتمي وین بر اقتصاد درهم شکسته رژیم، و در حالی که هنوز مرکب بیانیه وین خشک نشده است، مهره‌ها و رسانه‌ها از هر دو باند رژیم، این مسأله را فضاسازی دانسته و آن را به چالش می‌کشند.
حرف آنها این است که در صورت لغو تحریمها و ورود سرمایه‌های خارجی، سرمایه‌گذاریها در مؤسسات تولیدی و اشتغال‌زا صورت نمی‌گیرد.
زیرا سرمایه‌گذاران خارجی رغبت دارند در زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که سرمایه آنها زود بازده باشد، یعنی این‌که با کمترین هزینه به سود بادآورده در کوتاه مدت برسند. 
بنابراین، این سرمایه‌ها وقتی وارد کشور شوند عمدتاً در حوزه نفت و گاز و در زمینه خودرو سازی و کالاهای مصرفی به‌کار گرفته می‌شوند، و سرمایه‌گذاری در زمینه راه افتادن چرخ کارخانه‌ها و مؤسسات تولیدی و اشتغال‌زایی بیشتر کارگران ایرانی صورت نمی‌گیرد. زیرا کشورهای خارجی بیشتر به‌دنبال صادرات خود به ایران هستند.
روزنامه جوان1مرداد94 در مورد سفر آینده لوران فابیوس وزیرخارجه فرانسه به تهران می‌نویسد: ”وزیر امور خارجه فرانسه به همراه هیأتی 100نفره چمدان خود را برای سفر به ایران بسته تا با سفر هفته بعد خود انحصار مجدد بازار خودرو را تضمین کند و در عین‌حال سهم خود را از صنعت نفت و گاز و صنعت هواپیمایی ایران بگیرد“.
نتیجه‌گیری این روزنامه حکومتی از سفر مقامات غربی به ایران و سرمایه‌گذاری توسط کشورهای غربی چنین است: ”در واقع آنچه می‌توان از میان اظهارات و تحلیل‌های رسانه‌یی آنها استنباط کرد، این است که غربی‌ها به‌دنبال مواد اولیه ارزان قیمت در قالب عقد قراردادهای بلندمدت و احیاناً مشارکتی هستند و در دیگر سو به‌دنبال بازار مصرفی برای کالاهایشان هستند
بنابراین با این وضعیت واضح است که در آینده نیز از رفع تحریمها نصیبی عاید مردم ایران نخواهد‌ شد. بلکه نتیجه کار تنها پرشدن کیسه گشاد سرمایه‌داران خارجی و سران و مهره‌های رژیم خواهد بود.
واقعیت این است که وقتی خانه نظام ولایت‌فقیه از پای بست ویران است و ساختار اقتصاد کلان رژیم، به جای سوار بودن روی تولید، بر تجارت و واردات و طبعاً غارت و چپاول اموال مردم سوار است، طبیعی است که هر کار هم که بشود بازده آن جز بدبختی و سیه روزی برای ایران و ایرانی نیست، بنابراین راه‌حل در نفی کامل این نظام سیاسی فاسد و سرکوبگر است. مساله‌ای که هدف مردم و مقاومت مردم ایران است.

Thursday, July 23, 2015

تجمع گسترده معلمان




همانطور كه ميدونين ديروز معلم هاي شريف كشورمون تجمع گسترده اي داشتند  و خواستار آزادي  اسماعيل عبدي و همينطور درخواست مطالباتشون و افزايش حقوق و مزايا و... بودند شنيدم كه رژيم هم براي اينكه مثلا زهر چشم بگيره 200 نفر رو دستگير كرد اما بازهم معلم ها متفرق نشدند  ما هم اينجا در حمايت از معلمهاي شريف مون يك آكسيون داشتيم در انتها هم فراخوان خانم مريم رجوي خوانده شده كه به دروغ هاي رژيم و چپاول مردم بخصوص دروغ روحاني كه همه چيز را موكول كرده بود به بعد از توافق اتمي  كامل اشاره كرده بود كه من متن كاملش رو گذاشتم  حتما  بخونين
 در ضمن شنيدم كه حدود 200 تن از معلمان را دستگير كرد  كه  تا عصر چهارشنبه حدود 130تن از دستگیر ‌شدگان را مجبور شدآزاد کنه. 

 فراخوان براي همبستگي و حمايت از خواستهاي معلمان 
خانم مريم رجوي، رئيس جمهور برگزيده مقاومت ايران، به معلمان آزاده‌‌ و شجاعي كه امروز براي برپايي يك اجتماع اعتراضي در برابر ساختمان مجلس ارتجاع به پاخاستند درود فرستاد و عزم و پايداري آنها را كه از سال‌ گذشته تاكنون چند رشته اعتراض و اعتصاب‌ سراسري برپا كرده‌اند، ستود.
وي افزود: مقابله سرآسيمه قواي سركوب كه با دستگيري خواهران و برادران معلم ما تلاش كردند مانع تشكيل گردهمايي آنها شوند، شكنندگي رژيم ولايت فقيه را به خصوص پس از عقب‌نشيني اجباري از پروژه هاي ضد مردمي اتمي نمايان مي‌كند.
خانم رجوي خاطرنشان كرد ديكتاتوري فاسد و غارتگر آخوندي كه سرمايه هاي ملت ايران را صرف سركوب و بحران سازي و صدور تروريسم و پروژه هاي اتمي مي كند و دولت آخوند شياد حسن روحاني كه تا قبل از توافقنامه اتمي همه چيز را موكول به امضاي آن مي‌كرد، اكنون در مقابل خواستهاي حق طلبانة يك ميليون معلم كه چيزي جز آزادي و حداقل حقوق و منزلت اجتماعي خود را نمي‌خواهند، به غير از سركوب پاسخي ندارد.
مريم رجوي هموطنان و به ويژه جوانان و دانش آموزان و دانشجويان كشور را به همبستگي با معلمان و فرهنگيان آزاده فراخواند و تأكيد كرد رژيم ضدبشري ولايت فقيه با همه جناح‌هاي آن كه زير فشار اعتراض‌‌ها و نارضايتي عمومي بر سر برنامه اتمي زانو زد، بي‌ترديد در مقابل جنبش اعتراضي معلمان، كارگران، دانشجويان و مقاومت عموم ملت ايران براي كسب آزادي و دموكراسي آينده اي جز شكست و سرنگوني نخواهد داشت.

Wednesday, July 22, 2015

تجمع اعتراضی معلمان در مقابل مجلس ارتجاع


امروز چهارشبنه 31تیر رأس ساعت اعلام شده قبلی یعنی 10صبح به وقت تهران، جمعی از معلمان به مقابل مجلس ارتجاع برای تجمع رسیدند. اولین اکیپ، معلمان کرمانشاهی بودند. 
مأموران انتظامی و سایر نیروهای سرکوب از قبل محل را قرق کرده بودند. تعداد قابل توجهی از معلمان در قسمتهای مختلف در اطراف مجلس هستند و تلاش می‌کنند از سد امنیتی گذشته و خود را به تجمع برسانند. حضور معلمان زن در این تجمع چشمگیر است. 
امروز گشتهای سرکوبگر ارشاد و دختران معاویه در تجمع معلمان جلوي مجلس به تهدید و دستگیری زنان معلم ‌پرداختند. 
حداقل 5مورد بازداشت در محل رؤیت شده است.




Monday, July 20, 2015

اساسا انسانيت انسان، در آزادي اوست

ازصحبت هاي آقاي مهدي ابريشمچي در كنفرانس اينترنتي دوشنبه 29 تير


انسان آگاه نبايد تسليم جبر و زور شود و اساسا انسانيت انسان، در آزادي اوست، يعني احساس ميكنند آنقدر انسان هستند كه با جبر حاكم مي ستيزند. آنها مي فهمند كه اگر انسان در مسير زندگي تاريخي اش در مقابل جبر ها اعم از جبر طبيعي و جغرافيايي تسليم ميشد هيچ تكامل و حركتي به جلو وجود نداشت.

نوزدهمين گلريزان همياري با سيماي آزادي از دوم تا چهارم مرداد ماه

نوزدهمين گلريزان همياري با سيماي آزادي از دوم تا چهارم مرداد ماه 
خيلي خوب حس مي كنم كه هر تماس با سيماي آزادي براي شركت در همياري ضربه اي به مغز خامنه اي هست كه اينقدر ادعا داره مجاهدين فرقه اي بيش نيستند و مي خواد نشون بده مجاهدين پايگاه اجتماعي ندارند درسالهاي گذشته حتي به اين فكر نكردم كه مبلغي كه مي تونم كمك كنم چقدر باشه بهتره 
مهم تماسي هست كه با سيماي آزادي مي گيريم و اين يك تو دهني به رژيم آخوندهاست كه مي خوان خودشون رو مستحكم نشون بدن و نگذارن كسي از وضعيت زار و نزار 
و متزلزلشون بخصوص بعد از خوردن جام زهر اتمي ، خبر دار بشه



بالاخره برد برد؟ يا باخت باخت؟

در رابطه با توافق اتمي يك سري از دلواپسان نظام! آه و فغان و ناله سر دادن كه چيزي به نفع ما نشد و نبايد جشني براش گرفت و بيشتر عزاداريه و حسابي به روحاني و رفسنجاني تاختند
روزنامه كيهان هم كه چند روز پيش بخشي از صفحه اول خودش رو به تحليل متن توافق نامه اختصابص داده بود اشاره كرد كه ”میان آنچه رئیس‌جمهوری آمریکا بعد از اعلام توافق نهایی اظهار داشته است با آنچه حسن روحانی بیان کرده است، اختلاف 180 درجه‌ای وجود دارد!
اينها كساني هستند كه با گزينه برد - باخت (برد براي آمريكا و باخت براي رژيم) موافقند
دسته دوم خود رفسنجاني و روحاني هستند كه يا خودشون رو زدند به اون راه يا چون شعوري ندارند فكر مي كنند گل كاشتن و براي مردم ايران ”برد ” به ارمغان آوردن و دنبال جشن گرفتن و .......... هستند
با اين طمع كه تحريم ها برداشته بشه و با پولي كه بدست ميارن دوباره كارهاي قبلي خودشون يعني تروريسم و بنيادگرايي در كشورهاي ديگه و سركوب در داخل رو شروع مي كنند كه البته مغز يك بچه 2 ساله هم مي تونه اين موضوع رو تاييد كنه كه اين فقط وهم و خياله 
اين دسته ”برد” رو به اسم خودشون و ”باخت” رو براي آمريكا ثبت مي كنند 
از طرفي اوباما و جان كري و كاترين اشتون و بقيه سرانِ قومِ ”غرب” پشت هم موضع گيري مي كنند و تاكيد كه اولين خطا از جانب رژيم آخرين خطا خواهد بود و پيامدهاي خودش رو به همراه داره 
مثلا جان کری در آخرين موضع گيري خودش مي گه ما دارای طرح و برنامه برای مقابله با رژیم ایران هستیم يا اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا ياداوري مي كنه كه گزینه نظامی علیه رژیم ایران روی میز است
پس اين داستان برد و باخت چي ميشه ؟ واقعيت چيه ؟

واقعيت موجود در صحنه اينه كه هر دو طرف باختند و هر كدوم تلاش مي كنند با توجيه و پرو بال دادن به اين توافق ”برد ” رو به نفع خودشون جلوه بدن 
واقعيت اينه كه رژيم از خط قرمز هايي كه 12 سال پاي اون ايستاده بود بالاخره كوتاه اومد و مجبور شد در برابر آمريكا كوتاه بياد و دست به كارهايي كه آمريكا گفت بزنه فقط براي اينكه تيغ تحريم ها رو از روي خودش برداره و طناب داري كه از تحريم ها به گردنش هست رو كمي گشاد كنه كه بتونه نفس بكشه 
ولي فقيهي كه اين همه سال حكومتش به دو مرزسرخ بند بود الان ديگه اين مرز سرخ ها رو نداره 
يك مرز سرخش اتمي بود چون باهاش ادعاي قدرت مي كرد و تا مي تونست در منطقه آشوب به پا مي كرد و اينطوري صداي مخالفان رو حتي در دولت خودش مي بست 
مرز سرخ دوم هم قيام بود كه هر روز صداي مردم به جان آمده از پرستارها و معلمين و كارگران و زنان و بقيه اقشار جامعه بيشتر مي شه ، تا الان رژيم تلاش مي كرد با سركوب اين اعتراض ها از ادامه آنها جلوگيري كنه 
ولي بعد از اين توافق و نقاط ضعفي كه عيان شد ، ديگه نمي تونه جلوي اين اعتراض ها رو بگيره ، و نه پولي داره كه به جيب تروريسم در كشورهاي ديگه بريزه و باهاش همه رو مجبور به سكوت كنه و نه هيمنه و ابهتي براش باقي مونده كه در منطقه و درون خودش كسي ازش حساب ببره 
اين وضعيت خامنه ايه كه از سر ضعف مفرط نمي دونه چكار كنه
ولي فقيهي كه مرز سرخ هاش رو از دست داده و فقط يك پوسته ازش باقي مانده 
در اين شرايط هم نوبت ماست كه با تمام قوا بهش ضربه بزنيم و از بالاي دره سرنگوني به پايين پرتش كنيم
راهي كه نه عظما و دلواپسان و روحاني و دل آرام ها هيچكدام نمي تونند مانعش بشن و راه گريزي براشون متصور نيست 

اگر مردی بیا ایران و زن باش


اگر مردی بیا ایران و زن باش
حریف اژدها و اهرمن باش
آهای بیژن، سیاووش! آی فرهاد
منیژه یا نسیم یا یاسمن باش
ببین این‌جا سپاه کرگدنهاست
اگر شیری حریف کرگدن باش
اگر رودابه‌ای، در جنگ شیخان
نه یک تن، بلکه صد تا تهمتن باش
به پیش صد حریف ناجوانمرد
تو یک زن، اهل جنگ تن به تن باش
به هر گوشه کمین کرده گرازی
مهیای ز هرسو تاختن باش
به جنگ گرگ تا دندان مسلح
زره واکرده، یک تا پیرهن باش
به دست دشمنان تیغ و اسید است
بیا آماده بهر سوختن باش
ز سوز آتش سطل اسیدش
بیا بی‌چشم و بینی، بی‌دهن باش
کهن شد شرح آهنکوه مردی
بیا تو شیرآهنکوه زن باش
دفاع از خویش کن پیش مهاجم
سپس در رقص، آویز از رسن باش
جوانمردی دگر رسمی نوین نیست
جوانزن باش و هم سنت شکن باش
دلیری این زمان در یک کلام است
اگر مردی بیا ایران وزن باش

Sunday, July 19, 2015

جلسه پرسش و پاسخ آنلاين در رابطه با 50 سال حيات سازمان مجاهدين خلق ايران


كنفرانس سوال و جواب آنلاين با حضور آقاي مهدي ابريشمچي مسئول كميسيون صلح شوراي ملي مقاومت دررابطه با 50 سال 
حيات پر افتخار سازمان مجاهدين خلق ايران ، 50 سال نبرد براي آرمان آزادي مردم ايران 


دوشنبه 29 تير ساعت 19.30 تا 21.30 به وقت ايران – 1700 تا 1900 به وقت اروپا

 :لينك هاي پخش زنده 




جنگ قدرت بین رفسنجانی و خامنه ای


دو روز پيش داشتم تو اينترنت يك چرخي ميزدم يك مقاله ديدم كه به نظر خيلي جالب
اومد براي همين زدم تو وبلاگم كه شما هم بخونين


سرانجام خامنه‌ای با اقتدا بهامام آبرو باخته خود - و نه البته با صراحت او - پاتیل
زهر هلاهل اتمی را به لب برد و لاجرعه سر کشید. آن هم در تیرماه و گرماگرم تموز؛ ماهی که در آن خمینی نیز مجبور به سرکشیدن جام زهر آتش‌بس شده بود؛ و شگفتا که ساقدوش هر دو زهر، هاشمی رفسنجانی، تشخیص دهنده مصحلت نظام و تابوشکن رابطه با آمریکا بود.
اینکه به قول ورق‌پاره رسالت، جای «جشن» دارد یا «عزا»، بماند اما در دوران «پسا زهر نوشی» بررسی چند نکته و تعمق در چند این‌همانی در وضعیت رژیم ضروری است.
خمینی با شعار دجالگرانه «جنگ جنگ تا پیروزی»، یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه در جهان» هشت سال به جنگ ضد‌میهنی ادامه داد. این جنگ به قول رفسنجانی، یک میلیون کشته، دو میلیون زخمی و هزار میلیارد دلار خسارت در طرف ایران به جا گذاشت. در شرایطی که همه خواهان صلح بودند خمینی می‌گفت: «صلح، دفن اسلام است»، و البته راست هم می‌گفت؛ زیرا ولایت منفور و ضحاک وار خود را جز از طریق به کام مرگ فرستادن جوانان ایران نمی‌توانست حفظ کند.
شکست در کربلای 4 و 5 شروع به گل نشستن چرخهای ماشین جنگی رژیم بود. این در حالی بود که خمینی سال 65 را سال تعیین سرنوشت عراق اعلام کرده بود و می‌خواست حکومت اسلامی در سرزمین رافدین دایر کند! این به‌خاطر پیروزی او در فاو بود، و این پیروزی منخرینش را پر از باد کرده بود. در آخر سال صحنه برعکس شد. زیرا با تشکیل ارتش آزادیبخش و سلسله پیروزیهای آن، ورق جنگ به ضرر رژیم چرخید تا جایی که دولت وقت عراق شروع به ضدحمله کرد و فاو را پس گرفت. پس از آن رژیم مجبور شد از حلبچه نیز عقب‌نشینی کند.
در نقطه شکست کامل و ترس از رسیدن ارتش آزادیبخش به پشت دروازه‌های تهران، خمینی از غلط کرده پشیمان شد:
«قبول این مسأله برای من از زهر کشنده‌تر است... از هر آنچه گفتم، گذشتم و اگر آبرویی داشتم با خدا معامله کردم».
با توجه به آنچه گذشت می‌توان گفت:
رژیم به‌رغم شعارهای خر رنگ‌کن و بسیجی فریب، مانند «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، یا «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند» و... در نقطه استیصال، اهل سرکشیدن جام زهر است؛ یعنی انتخاب بین بد و بدتر.
این جا خالی دادن در سر بزنگاه، پیامدهای استراتژیک برای او به‌دنبال دارد. باعث ریزش بدنه سرکوب، و به میدان آمدن هر چه بیشتر عنصر اجتماعی می‌شود.
عامل تعیین‌کننده در تحمیل جام زهر به رژیم در هر دو مورد، مقاومت ایران بوده است. در هر دو جام زهر، رژیم در هراس از عملیات سرنگونی و نیز خیزش فراگیر توده‌یی، دست بلند کرده است. این مقاومت ایران بود که جنگ ضدمیهنی را به طناب داری برای رژیم تبدیل کرد. تا جایی که او برای خلاصی از آن، به زهر آتش‌بس تن داد و باز این مقاومت ایران است که رژیم را در تله اتمی وادار به نوشیدن زهر نمود.
رژیم نه از موضع برد، بعکس در موضع باخت کامل، برای باز کردن «طناب دار» از گلوی اقتصاد در گل خلیده خود، و دور کردن خطر سرنگونی تن به نوشیدن زهر داده است.
آن که خمینی بود و به‌اصطلاح امام مستضعفان! و با یک خرناس می‌توانست باندهای رژیم را به جای خود بنشاند، نتوانست از این زهر جان سالم بدر ببرد، این‌که خامنهای است و ولی‌فقیه یک شبه، جای خود دارد.
شکست در جنگ و به‌دنبال آن مرگ خمینی، به محاق رفتن خط امام را به‌دنبال داشت. شکست در پیشبرد پروژه ضدمیهنی اتمی نیز، باند ولی‌فقیه را به واپس تمرگیدن، و واگذاری هژمونی مجبور خواهد کرد، و چیزی جز سماق مکیدن حسرت‌بار نصیب کیهان شریعتمداری و دلواپسان انگشت به دهان نخواهد کرد.
اگر چه این توافق راه رسیدن رژیم به بمب را نخواهد بست اما این عقب‌نشینی مفتضحانه خامنه‌ای، در مثل مانند وضعیت گرسنه مشرف به موتی است که برای زنده ماندن، اعضای بدنش را جدا می‌کند و یکی یکی می‌خورد. آثار عقب‌نشینی از اصول و خطوط استراتژیک فقط در رأس رژیم خلاصه نمی‌شود، از آنجا به بدنه نظام و سپس به جامعه ملتهب و آتشفشانی ایران سرایت پیدا خواهد کرد.
پاسخ متقابل مقاومت ایران به مانور فریبکارانه پذیرش آتش‌بس در سال 67 عملیات کبیر فروغ جاویدان بود؛ عملیاتی با هدف سرنگونی، این بار نیز این ارتش قیام است که با تأسی به ارتش آزادیبخش و نقش کانونی آن، به میدان خواهد آمد و آتشفشانی مرگ آفرین را دامنگیر رژیم خواهد کرد؛ آتشفشانی که از هم‌اکنون می‌توان بارقه‌های آن را به چشم دید.



چقدر زود آثار جام زهر بيرون زد


مي دونستم اين جام زهر چنان  رژيم ايران رو نابود مي كنه كه اون سرش ناپيدا ولي باور نمي كردم به اين سرعت اتفاق بيفته
تاثير جام زهر اينه كه جنگ گرگهاي دو  جناح رژيم بالا مي گيره  و از شكافي كه در حاكميتي ايجاد مي شه ارتش گرسنگان و ارتش قيام به حركت در ميايند و ريش و ريشه آخوندها رو مي سوزونند

جام زهر = شقه و شكاف در راس حكومت = اوج گرفتن خيزش هاي اجتماعي و حركت هاي اعتراضي
از طرفي همه طرفداراي روحاني و رفسنجاني به هم تبريك مي گويند و اين توافق رو يك برگ برنده تلقي مي كنن ، خود  خا منه اي در صحبتهاش از «از تلاش پیگیر و پرطاقت هیأت مذاکره‌کننده هسته‌یی،” صحبت مي كنه كه جاي قدرداني داره و و «به سرانجام رسیدن این مذاکرات را گامی مهم» مي دونه
از طرف ديگه دلواپسان هستند كه دادشون به هوابلند شده كه : كجاي اين توافق جشن داره ؟ براي توافق اتمي جشن بگيريم يا عزاداري كنيم و ...  هنوز يك هفته هم از اين توافق نگذشته جگ گرگها بالا گرفته
سؤال اينه كه اين جنگ و دعواها با قبل از موضوع توافق چه تفاوتی دارد؟
یک تفاومت مهم وجود داره.
واقعيت اينه كه ولي فقيه بالاخره جام زهر رو سركشيد و با توافق انجام شده رسما اعلام كرد كه از مرز سرخ هايي كه اين ساليان داشته كوتاه اومده
پس بايد به دو جناح حق داد كه ديگه حاضر نباشن براي خامنه اي تره خورد كنند و هيمنه و ابهت !!!! پوشالي مقام عظما ريخته باشه

اين طوري مي شه كه با اين جام زهر جنگ و دعوا ها هر روز بيشتر و بيشتر مي شه تا جايي كه يك افعي افعي ديگه رو ميخوره و اين رژيم سرنگون مي شه  

دل نوشته اي از رفسنجاني


اگر فرصتی باشد که سران نظام گذشته‌ی خود را شرح بدهند  رفسنجاني چه می‌گوید:
«چی شد که سیدعلی را ولی‌فقیه کردم».
«این که‌چی شد که شاگرد خمینی شدم، تجربه خیلی با حالیه! بچه که بودم، یه رمال تو کوچه‌مون پیدا شد. از همونجا از اینکار خوشم آمد. بابام گفت بذارمت مدرسه! گفتم نه! می‌خوام رمال بشم. بابام خیلی به دموکراسی علاقه داشت. به قول امام «دموکراس» بود. صاف منو برد پیش یه رمال. گفت شاگرد نمی‌خواین! رمال گفت چرا! ولی باید یه قدر بی‌حیا باشه. ببرش راسته کلّاشا. یک ماه بذارش شاگردی کنه! اونوقت بیارتا شاگرد خودم بشه!
خلاصه! منو گذاشت بازار کلاشها. دیگه یادش رفت بیاد سراغم. منم یه‌چند سالی موندم. بعد که بابام منو برد پیش رماله، گفت این دیگه زیادی بی‌حیا شده. بدرد ما نمی‌خوره!
بابام گفت چه‌ کارش کنم؟ گفت باید یه شیادی پیدا کنی که به شیطونم درس پدر سوختگی بده!
بابام گفت: از کجا اینجور کسی پیدا کنم. من نمی‌شناسم خودت می‌شناسی؟
گفتم: بابا! من می‌شناسم! خودم میرم. بعد دویدم رفتم پیش امام راحل! البته اونموقع نه امام بود نه راحل!

گفتم می‌خوام شاگردت بشم!
گفت: اول امتحانت می‌کنم! بگو بینم! اگه یه روز من ولی‌فقیه بشم بعد من بمیرم کیو ولی‌فقیه می‌کنی!
گفتم: سیدعلیو!
گفت: مگه اون رساله داره؟
گفتم: نه!
گفت: پس چرا اونو انتخاب می‌کنی؟ چرا خودتو نامزد نمی‌کنی؟
گفتم: چون یکی عمامه‌م دور سفیده. دوم این‌که ریش ندارم.
گفت باریک‌الله. ولی بعداً اگه همین ولی‌فقیه، تو رو طردت کرد چه می‌کنی؟
گفتم: هر روز یک خاطره از تو از تو خورجینم پیدا می‌کنم میذارم جلوش تا روش کم شه!
گفتم: خیلی ناقلایی! نشون دادی که می‌تونی شاگرد من باشی! ‎

Thursday, July 16, 2015

درگذشت عمر شریف بازیگر معروف سینما



عمر شریف کار خود در سینما را در سال 1954 با بازی در فیلم مصری «خورشید سوزان» آغاز کرد. ولی در سال 1963 با شرکت در فیلم لورنس عربستان به کارگردانی «دیوید لین» به شهرت جهانی رسید و به‌خاطر هنرآفرینی در این فیلم نامزد جایزه اسکار گردید. در سال ۱۹۶۵ نیز در فیلم معروف دکتر ژیيواگو، با ایفای نقش اول چهره خود را در دنیای هنر هفتم ماندگار کرد.

Tuesday, July 14, 2015

عقب نشيني خامنه اي از خط قرمزها بعد از 12 سال

خانم رجوي در موضعگيري خود درباره اتمي تاكيد كرد كه اگر جامعه بين المللي قاطعيت بيشتري به خرج مي داد رژيم بيشتر از اين هم عقب مي نشست  

مریم رجوی: دور زدن ۶قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا راه فریبکاری ملایان و دستیابی به بمب اتمی را نمی‌بندد
اما زهر اتمی و عقب‌نشینی خامنه‌ای از خط قرمزهایش هژمونی او را در هم می‌شکند و تمامیت رژیم را متزلزل می‌کند
خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت ایران توافق اتمی بین رژیم آخوندها و کشورهای 5+1 را به‌رغم همه کمبودها و امتیازهای ناموجهی که در آن به رژیم ملایان داده شده است، یک عقب‌نشینی تحمیلی و نقض خط قرمزهای اعلام شده از سوی خامنه‌ای توصیف کرد که در 12سال گذشته بارها و از جمله در هفته‌های اخیر مکرراً بر آن پا فشاری کرده بود.

خانم رجوی تصریح کرد که دور زدن 6 قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا که الزامات یک معاهده رسمی بین‌المللی را ندارد، البته راه فریبکاری ملایان و دستیابی آنها به بمب اتمی را نمی‌بندد. با این همه همین میزان عقب نشینی، هژمونی خامنه‌ای را هم‌چنان که مقاومت ایران از قبل خاطرنشان کرده است، در هم می‌شکند و تمامیت فاشیسم دینی را تضعیف و متزلزل می‌کند.

این عقب‌نشینی که کارگزاران نظام از آن به‌عنوان جام زهر اتمی نام می‌برند، ناگزیر به تشدید جنگ قدرت در رأس رژیم و بر هم خوردن تعادل درونی آن علیه ولی‌فقیه فرتوت راه می‌برد. جنگ قدرت در رأس رژیم به تمامی سطوح آن تسری پیدا می‌کند. از این‌رو مضمون و ساختار توافق مزبور را به اختصار می‌توان «باخت-باخت» توصیف کرد.

خانم رجوی با یادآوری این حقیقت که مقاومت ایران، نخستین افشاگر پروژه‌ها و مراکز و پنهان کاریهای اتمی رژیم طی سه دهه گذشته بوده است، افزود: تن‌دادن خامنه‌ای و رژیمش به همین توافق نیز از وضعیت انفجاری جامعه ایران، آثار فرساینده تحریمها، بن‌بست سیاست رژیم در منطقه و همچنین نگرانی آن از تشدید شرایط توافق‌نامه از سوی کنگره آمریکاست.

خانم رجوی با توجه به وضعیت به‌غایت شکننده و بحرانی رژیم ملایان تأکید کرد: اگر کشورهای 1+5 قاطعیت بخرج می‌دادند رژیم ایران هیچ چاره‌ای جز عقب‌نشینی کامل و دست کشیدن دائمی از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و مشخصاً دست برداشتن از هر گونه غنی‌سازی و تعطیل کامل پروژه‌های بمب‌سازی نداشت. اکنون هم باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلع‌ید از رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه پافشاری کنند و این ضرورت را به‌عنوان یک اصل بنیادین وارد هر گونه توافقی بنمایند در غیراین صورت هر کشوری در این منطقه پر جنگ و آشوب حق دارد خواستار تمام امتیازاتی شود که به رژیم آخوندها داده شده است و این حاصلی جز تشدید مسابقه فاجعه‌بار اتمی در این قسمت از جهان ندارد.

نکته مهم دیگر این است که پولهای نقدی که به جیب رژیم ریخته می‌شود باید تحت کنترل شدید سازمان ملل صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران به‌ویژه حقوق اندک و پرداخت نشده کارگران و معلمان و پرستاران و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود در غیراین صورت خامنه‌ای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به سوریه و یمن و لبنان سرازیر می‌کند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پر تر از همیشه می‌کند.

این حق مردم ایران است که می‌خواهند بدانند از توافقی که رئیس‌جمهور رژیم می‌گفت آب و نان و محیط زیست هم مشروط و موکول به آن است، به آنها چه می‌رسد؟ به‌راستی توافقی که حقوق‌بشر مردم ایران را نادیده بگیرد و بر آن تأکید و تصریح نکند، تنها مشوق سرکوب و اعدامهای بی‌وقفه از جانب این رژیم، لگدمال کردن حقوق مردم ایران و زیر پا گذاشتن اعلامیه جهانی حقوق‌بشر و منشور ملل‌متحد است.

خانم رجوی خطاب به مردم ایران که قربانیان اصلی برنامه شوم اتمی رژیم ولایت‌فقیه با صدها میلیارد دلار هزینه صرفاً به‌خاطر تضمین بقای این رژیم بر مسند قدرت بوده‌اند و اکثریت عظیم آنها در زیر خط فقر به‌سر می‌برند، یادآوری کرد: زمان حسابرسی از این رژیم ضدایرانی و بپاخاستن برای سرنگونی حاکمیت نامشروع آخوندی و برپایی یک ایران دموکراتیک و آزاد و غیراتمی فرا رسیده است.

دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
23تیر 1394 (14 ژوئیه 2015)

توافق نهایی هسته‌یی میان رژیم ایران و پنج به‌علاوه یک

همين طور كه تو جريانيد بالاخره توافق نهایی هسته‌یی بين رژیم ایران و پنج به‌علاوه یک انجام شد
در خبرگزاریهای بین‌المللی اومده كه ” رژیم و پنج به‌علاوه یک سر بازدید بازرسان از مراکز نظامی رژیم به توافق رسیده‌اند. گفته می‌شود با نهایی شدن این توافق، شورای امنیت تا پایان ماه جاری میلادی قطعنامه‌یی به تصویب می‌رساند. پس از قطعنامه، محدودیت فعالیتهای اتمی رژیم ایران و برداشته شدن تحریمها از نیمه اول سال 2016میلادی عملی خواهد شد. وزیر خارجه فرانسه گفت: این یک توافق قوی است که تا 10سال فعالیتهای اتمی رژیم ایران را متوقف می‌کند.
به گزارش آسوشیتدپرس رژیم آخوندی در توافقنامه وین به بازرسی از سایتهای نظامی از جمله سایت پارچین تن داده است.
یک دیپلومات ارشد به آسوشیتدپرس گفت: این (توافقنامه) شامل مصالحه‌ای بین واشینگتن و رژیم تهران می‌شود که بر اساس آن به بازرسان سازمان ملل‌متحد اجازه داده خواهد شد برای بازدید از سایتهای نظامی رژیم ایران به‌عنوان بخشی از مأموریت مانیتورینگ فشار بیاورند.

تلویزیون الجزیره به‌نقل از یک منبع دیپلوماتیک گفت: در توافق اتمی، رژیم ایران می‌بایست به سازمان ملل‌متحد اجازه دهد تا به سایتهای اتمی و سایتهای نظامی وارد شود
تلویزیون الجزیره به‌نقل از منابع دیپلوماتیک خبر داد: در توافق اتمی با رژیم ایران قید شده در صورتی‌که این رژیم ملتزم به توافق نبود در 65روز تحریمها مجدداً روی آن اعمال خواهد شد. دیپلوماتها گفتند: بر اساس توافق اتمی با رژیم ایران ممنوعیت تسلیحاتی سازمان ملل بر روی رژیم ایران 5سال ادامه خواهد داشت. ممنوعیت مربوط به موشکهای بالستیک هشت سال خواهد بود.

Monday, July 13, 2015

كوروش كبير همان پيامبر ذوالقرنین است كه در قرآن از او اسم برده شده

ايران ما چنين تاريخ و تمدني داره و اون وقت آخوندها اينطوري به ويرانه تبديلش  كردن، خودتون اين متن رو بخونين .....  مي فهمين چرا اينو مي گم


مقدمه
خورشید بر فراز آسمان.
تیغه آهنین شمشیرها، سر برنده نیزه‌ها، پهنای براق سپرها! 
آنگاه که فرمانروای پیروز، «سارد» این بزرگ شهر لیدیا را تسخیر کرد، خورشید به افق نزدیک گشته بود! 
فرمانروای پیروز می‌دانست سارد نهایت لیدیا نیست. چرخ ارابه‌های لشکر او، باز هم به سوی غرب چرخید. تا اینکه:
خورشید را دید که در حال فرو رفتن در دریایی تیره و گل‌ آلود است! 
آنگاه که فروانروای کبیر، در ساحل غربی لیدیا، از حرکت باز ایستاد، او رفت تا باقی جهان را تسخیر کند! فرمانروایی دادگستر، فرمانروایی آگاه به دانش زمان، برپا دارنده سدی سدید، فرمانروایی مقتدر! 


ذوالقرنین- در قرآن
ویسألونک عن ذی القرنین قل سأتلو علیکم مّنه ذکرًا ﴿83﴾
و از تو (ای پیامبر) درباره ذوالقرنین می‏پرسند بگو سرگذشتی از او برایتان خواهم گفت (سوره کهف- آیه 83) 

پیشینه
سال 560 پیش از میلاد، سرزمینی که دو قوم آن را به نام خود کرده‌اند. قوم ماد در شمال، در حالی‌که همدان مرکز آن است، قوم پارس در جنوب، آنجا که «آنشان» را پایتخت خود قرار داده است.
«کمبوجیه اول» شاه پارس، با «ماندانا» دختر پادشاه ماد ازدواج کرد. فرزند آنان، «کوروش» نام گرفت.
«هرودوت» (Herodotus) تاریخ‌نگار یونان باستان، گفته است، دست سرنوشت کوروش را از مادر و پدر جدا کرد و کوروش تا 14سالگی توسط چوپانی به نام «میترادات» و همسرش «سپاکو» بزرگ شد. گذری شگفت از شاهزادگی تا چوپانی.

 

زمامداری
اما بر اثر یک رخداد، بار دیگر کوروش به مادر و پدر رسید. او که درد و رنج زندگی مردم محروم را لمس کرده بود، پس از مرگ کمبوجیه اول، به فرمانروایی رسید. فرمانروایی که ماد و پارس را با یکدیگر متحد کرده، نامی بر سرزمین آنها نهاد که تا به امروز یکی از تاثیرگذارترین نامها بر برگهای تاریخ بشریت است! سرزمین تلاطم‌ها، سرزمین دگرگونیها، سرزمینی که بارها آتش گرفت، اما از خاکستر خود برخاست، سرزمین شورش، عصیان، انقلاب! 

ایران
حاکمی دادگستر
به گواهی تاریخ، کوروش از آن شاهانی نبود که بنای حکومت خود را بر خونریزی و استثمار مردم گذاشتند. بلکه درست در نقطه مقابل، کوروش، دادگستر و مدافع مردم محروم بود. او هیچ‌گاه شمشیرش را به سوی مردم نگرفت، هیچ‌گاه سرزمینهایی را که فتح کرد به آتش نکشید، هیچ‌گاه به باورهای مردمان سرزمینهای دیگر، بی‌احترامی نکرد و هیچ‌گاه برای به دست آوردن برده و ثروت، لشکرکشی نکرد! 

تاریخ‌نگاران
تاریخ‌نگار برجسته، «ویل دورانت» در مجموعه کتاب «تاریخ تمدن» در رابطه با کوروش می‌نویسد:
«کوروش از آن کشورگشایانی بوده که بیش از هر کشورگشای دیگر، او را دوست می‌داشتند. او پایه‌های حکومت خود را بر بخشندگی و خوی نیکو قرار داده بود. کوروش بر «اصل نخست حکومت کردن بر مردم» آگاهی داشت و می‌دانست که باورهای مردم، از دولت نیرومندتر و مقدم‌ترند و بدین جهت، به آنان احترام می‌گذاشت. کوروش هرگز شهرها را غارت نمی‌کرد و معابد را ویران نمی‌ساخت».
پرفسور پاتریک فونت- از دانشگاه استانفورد:
«اگر که شما به بزرگترین شخصیتهای تاریخ نگاه کنید. کسانی که جهان را تغییر دادند. کوروش کبیر، یکی از معدود نفراتی است که در این زمره می‌باشد. کسی که مستحق این می‌باشد که او را کبیر صدا کنند».
از این‌رو، به گفته بسیاری از کارشناسان، ویژگیهای کوروش، همچنین رخدادهای بعدی نشان از این دارد که «ذوالقرنین» که در کتاب مقدس و قرآن آمده، همان کوروش است.

ذوالقرنین چه کسی است؟ 
ابوکلام آزاد، پژوهشگر تاریخ و وزیر پیشین فرهنگ هند، پس از پژوهشهای دقیق و طولانی، در کتابش، با نام «کوروش کبیر» تأکید کرد تنها کسی که از ویژگیهای تاریخی ذوالقرنین برخوردار است، کوروش است.
در مواردی، نسبت ذوالقرنین را به اسکندر یا شاهانی دیگر دادند. اما بررسیهای پژوهشی نشان می‌دهد که این برداشت، اشتباه است. به گفته قرآن و دیگر کتب مقدس، ذوالقرنین فرمانروایی دادگستر بود. در حالی‌که ویژگی بارز اسکندر خونریزی دهشتناک است. از طرف دیگر، قرآن ذوالقرنین را سازنده یک سد بزرگ می‌نامد. حال آنکه، در هیچ‌کجای تاریخ نشانی از ساختن سد توسط اسکندر وجود ندارد.
إنّا مکّنّا له فی‌الأرض وآتیناه من کلّ شیءٍ سببًا
ما در زمین، به او قدرت داده و اسباب هر چیزی را بدو بخشیدیم. (سوره کهف- آیه 84) 

لیدیا
در شمال غربی ایران، «لیدیا» قرار داشت. در ترکیه کنونی! 

«کرزوس» پادشاه لیدیا، تشنه گسترش قلمروی حکومت خود بود. هنگامی‌که پیشگویان معبد وی، به او اطمینان دادند می‌تواند دولت نو بنیاد ایران را شکست داده و پهنه خاک آن سرزمین را به قلمروی خود اضافه کند، «کرزوس» درنگ نکرد.

جنگ با لیدیا - فاتح دادگر
در پاییز سال 549 پیش از میلاد، جنگ سختی میان ایران و لیدیا درگرفت. کرزوس، گمان کرد کوروش و ارتش نوپایش، توان جنگیدن در سرمای زمستان را نخواهد داشت. اما کوروش، بر خلاف کرزوس و دیگر پادشاهان زمانه، کارهایش را بر پایه پیشگویی غیب‌گوها بنا نمی‌کرد. او با به‌کار بردن دانش و قانونمندیها، دریافت که بهترین زمان حمله، درست در همان زمستان است.
پایتخت لیدیا، شهری که در همان زمستان سال 549 پیش از میلاد، توسط کوروش تسخیر شد. کرزوس اسیر شد. اما بر خلاف سنت شاهان زمانه، کوروش او را آزاد کرد و حرمت خانواده او را نگاه داشت.
هنگامیکه کوروش باز هم به سوی غرب حرکت کرد، پدیدار شدن دریایی پهناور، به او، خبر از نهایت دنیای مسکونی آن روزگار را داد. کوروش، خورشید را دید که در ژرفنای دریا، غروب می‌کند.
حتّی إذا بلغ مغرب الشّمس وجدها تغرب فی عینٍ حمئةٍ ووجد عندها قومًا قلنا یا ذا القرنین إمّا أن تعذّب وإمّا أن تتّخذ فیهم حسنًا ﴿کهف- 86﴾
«تا آنگاه که به غروبگاه خورشید رسید دید که [خورشید] در چشمه‏ای گل ‏آلود غروب می‏کند و نزدیک آن طایفه‏ای را یافت گفتیم ای ذوالقرنین یا عذابشان می‏کنی یا در میانشان نیکویی پیش می‏گیری» (86) 
کوروش، در میان مردم لیدیا، نیکویی و گذشت را پیشه کرد.

جنگ با قبایل وحشی
نبرد دوم کوروش، در سمت شرق بود. آنگاه که قبایل وحشی و عقب‌افتاده «گیدروسیا» و «باکتریا» سر به طغیان گذاشتند. گیدروسیا، سرزمینی بود که بین ایران و سند قرار گرفته. باکتریا نیز، در افغانستان امروزی بوده است. سرزمینهایی که اقوام ابتدایی در آن می‌زیستند.
قرآن در این رابطه می‌گوید:
ثمّ أتبع سببًا ﴿89﴾ حتّی إذا بلغ مطلع الشّمس وجدها تطلع علی قومٍ لّم نجعل لّهم مّن دونها سترًا ﴿90﴾ کذلک وقد أحطنا بما لدیه خبرًا ﴿91﴾
سپس (ذوالقرنین) راهی [دیگر] در پیش گرفت - تا آنگاه که به جایگاه برآمدن و طلوع خورشید رسید [خورشید] را [چنین] یافت که بر قومی طلوع می‏کرد که برای ایشان در برابر آفتاب، پوششی و سایبانی قرار نداده بودیم- آری، او (ذو القرنین) این چنین بود! و ما به خوبی از امکانات و کار‏های او آگاه بودیم. (سوره کهف- آیه 89 تا 91) 
در این مختصات جغرافیایی: 32 درجه و 37 دقیقه شمالی / 44 درجه و 33 دقیقه شرقی
شهری است که روزگاری مرکز قدرت و شکوه شاهان بود. قدرتی که شاخص آن، دژ چند طبقه و با شکوه بود. دژی برپا شده بر رنج و خون هزاران برده و انسان زیر ستم. شهری با باغهای معلق! 

بابل
بخت النصر«نبوخذنصر» که اعراب او را «بخت‌النصر» می‌نامند، پادشاه ستمگر بابل بود.
ابوکلام آزاد، درباره او می‌گوید:
«نبوخذنصر دوبار فلسطین و شام را غارت کرد و در آخرین حمله خود، نه تنها دولت یهود را به کلی برانداخت، بلکه زندگی قومی و ملی آنان را نیز پایان داد. این یکی از بزرگترین فجایع تاریخ باستان است». 
اسیران برای بردگی، به بابل آورده شدند. پس از 70سال قوم به اسارت رفته، نماینده‌ای نزد کوروش فرستادند و برای آزادی‌شان از او درخواست کمک کردند. کوروش با لشکری گران از پارس حرکت کرد و پشت دیوارهای نفوذ ناپذیر قلعه بابل رسید.
این دیوارها، که امروز نمایشگاه است، آن‌روز کوروش را به فکر انداخت، که چگونه باید این دژ تسخیرناپذیر را آزاد کند.
کوروش راه را پیدا کرد. به فرمان کوروش، مسیر بخشی از آب فرات که از زیر دژ می‌گذشت، تغییر داده شد. بستر رود، مسیر ورود نیروهای کوروش به درون دژ شد. قوم به اسارت رفته یهود، پس از 70سال آزاد شدند. کوروش آنان را به سرزمین خود فرستاد و به آنان کمک کرد تا شهرهای ویرانشان را از نو برپا ساختند.

منشور حقوق‌بشر
در موزه ملی بریتانیا قطعه‌ای سفالین، با دقت، حفظ و نگهداری می‌شود. این قطعه، نخستین منشوری است که بر روی حقوق‌بشر انگشت می‌گذارد. این قطعه، «منشور حقوق‌بشر کوروش» است.
در سال 1878 میلادی، استوانه حقوق‌بشر کوروش، در پی کاوش باستان‌شناسان در بابل کشف شد.
در سال 1971، سازمان ملل متحد، این سند را به‌عنوان نخستین منشور حقوق‌بشر، به بسیاری از زبانهای رسمی منتشر کرد.
«منم کوروش، شاه دادگر... ارتش بزرگ من به آرامی به بابل درآمد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این سرزمین برسد... من همه شهرهای ویران شده را از نو ساختم» 
کوروش، فرمانروایی که شرق تا غرب جهان زنده آن روزگار را در نوردیده بود، اینک برای سامان دادن به سرزمینی دیگر، رهسپار شد.

غرب دریای خزر-رشته کوه قفقاز
رود ارس، رودی که مرز امروزی ایران با همسایگان شمالی‌ست. اگر از مرز ایران عبور کنید و به خاک آذربایجان بروید، در مختصات 39 درجه و 59 دقیقه شمالی و 48 درجه و 21 دقیقه شرقی، به نقطه‌ای می‌رسید که رودی دیگر، به ارس می‌ریزد.
این رود، «کورا» Kura نام دارد. کوروش! 
تاریخ‌نگاران نگاشته‌اند که هنگامی‌که کوروش، به کوههای قفقاز رسید، در کنار این رود چادر زد. اینک، 2500سال است که این رود، به یادآورنده نام آن حکمران دادگستر است. در آن هنگام، مردم آن سرزمین، در نزد کوروش از یورش پیاپی قبایلی وحشی و بیابان‌گرد، شکایت کردند.
قبایلی که از سمت شمال به آنان یورش برده، کشتار کرده و خانه‌های آنان را به آتش می‌کشیدند. قبایلی که از نظر نظامی، تنها یک تاکتیک داشتند. ایجاد رعب و وحشت، با سلاح وحشیگری بی‌مانند! آنان، بزرگترین مشکل آن روزگار بودند. موجوداتی که بشریت آن دوران، با وجود آنان نمی‌توانست به پیشرفت و تکامل خود ادامه دهد. قرآن از آنان، با نامهای «یاجوج» و «ماجوج» نام می‌برد.
در زبان یونان باستان، یاجوج و ماجوج، «گوگ» Gog و «ماگوگ» Magog نامیده می‌شدند. تاریخ شناسان، بر این باورند که گاگ و ماگوگ، ریشه نام «مونگولیا» است. مغول! 
آنان، پیش از رسیدن به سرزمینهای شمالی ایران، در غرب دریای خزر، با یک دیواره برخورد کردند. این دیواره، رشته‌کوهی است که از دریای سیاه تا دریای خزر کشیده شده است. رشته کوه قفقاز.
دیواره‌ای نفوذ‌ناپذیر میان دو دریا! رشته کوهی سر به فلک کشیده، که در فرهنگ پارسی، به «کوه قاف» شهرت یافته است.
پیش از دوران سوم زمین‌شناسی، دریای بزرگی با نام «تتیس» Tetis یا «زوژه» در این منطقه وجود داشت. در دوران سوم زمین‌شناسی، در ادامه «کوه‌زایی آلپ»، رشته‌کوه قفقاز به وجود آمد. تولد این رشته‌کوه، مرگ دریای «تتیس» را به همراه داشت. امروزه، آبهای به جای مانده از دریای تتیس، با نامهای دریای خزر، دریای سیاه و دریای مدیترانه شناخته می‌شوند.
در جنگ دوم جهانی، آلمانها برای دستیابی به منابع سرشار نفتی باکو، با یک مانع جدی روبه‌رو بودند. رشته‌کوه قفقاز. دیواری که باعث شکست نیروهای مهاجم آلمانی شد.
هم‌چنین، هنگامی‌که در سال 2008، جنگی کوتاه‌مدت بین روسیه و گرجستان در گرفت، یکی از مهمترین پدیده‌هایی که فرماندهان روسیه، باید در طراحی عملیاتی خود در نظر می‌گرفتند، رشته کوه قفقاز بود.
حال پرسش اینست! پس چطور در 2500سال پیش، قبایل وحشی می‌توانستند پیاپی، از این دیواره سر به فلک کشیده عبور کرده، مردم سرزمینهای جنوبی آن را کشتار و غارت کنند؟ 
این تصویر، پاسخ این پرسش است. تنگه داریال! تنها راه عبور از شمال کوههای قفقاز به سمت جنوب. مسیری در میان دو دیواره سر به فلک کشیده.
بدلیل این‌که کوروش به تنگه رسیده بود نام آنجا گورا کورا گذاشته‌اند. نامی برگرفته از نام کوروش.
قالوا یا ذا القرنین إنّ یأجوج ومأجوج مفسدون فی‌الأرض فهل نجعل لک خرجًا علی أن تجعل بیننا وبینهم سدًّا ﴿94﴾ قال ما مکّنّی فیه ربّی خیر فأعینونی بقوّةٍ أجعل بینکم وبینهم ردمًا ﴿95﴾
(مردم) گفتند ای ذوالقرنین یاجوج و ماجوج سخت در زمین فساد می‏کنند آیا [ممکن است] مالی در اختیار تو قرار دهیم تا میان ما و آنان سدی قرار دهی / گفت آنچه پروردگارم به من در آن تمکن داده بهتر است، تنها مرا با نیرویی [انسانی] یاری کنید [تا] میان شما و آنها سدی استوار قرار دهم (سوره کهف- آیات 94 و 95) 
تاریخ‌نگاران نوشته‌اند که کوروش، نخستین کسی بود که از آهن و مس، برای ساختن یک بنا استفاده کرد.
آتونی زبر الحدید حتّی إذا ساوی بین الصّدفین قال انفخوا حتّی إذا جعله نارًا قال آتونی أفرغ علیه قطرًا ﴿96﴾ فما اسطاعوا أن یظهروه و ما استطاعوا له نقبًا ﴿97﴾
برای من قطعات آهن بیاورید آنگاه که میانه دو کوه را از آهن پر کرد گفت بر آن بدمید تا وقتی که آن [آهن] ذوب شد گفت مس گداخته برایم بیاورید تا روی آن بریزم / [در نتیجه اقوام وحشی] نتوانستند از آن [سد] بالا روند و نتوانستند آن را سوراخ کنند (سوره کهف- آیات 96 و 97) 

سد کوروش
در عکسهای هوایی از تنگه داریال، رنگ زمین با رنگ نقاط دیگر تفاوت دارد. رنگی که به‌خاطر وجود مس و آهن به این صورت، نمایان شده است. این‌جا، آثار بازمانده از سدی در میان دو ارتفاع بلند است! سد ذوالقرنین! سدی که کوروش، با پیروی از دانش زمانه و آگاهی به قانونمندیها، توانست به اهمیت آن، برای جلوگیری از سرازیر شدن وحوش، پی ببرد. او، اسباب ساختن سدی سدید در برابر مشکل جدی آن زمانه را، مهیا کرد.
جهان آن‌روز، با وجود این سد، صدها سال در برابر یورش وحوش در امان ماند. سدی سدید، سدی که ذوالقرنین مدتها اسباب آن را آماده کرد. سدی در برابر بازدارندگان تکامل اجتماعی دوران! 

قال هذا رحمه مّن رّبّی فإذا جاء وعد ربّی جعله دکّاء وکان وعد ربّی حقًّا ﴿98﴾

(آنگاه ذوالقرنین) گفت: این (سد) رحمتی از جانب پروردگار من است، هنگامی‌که وعده پروردگارم فرا رسد (و تضاد زمانه دگرگون شود) آن [سد] را درهم کوبد و وعده پروردگارم حق است (سوره کهف- آیه 98) 

معنی واژه
برای واژه ذوالقرنین، تاریخ‌شناسان، 3 معنی تعریف کرده‌اند. یکی از این معانی، فرمانروایی‌ست که بر روی کلاه‌خودش، دو شاخ وجود داشته است.

مجسمه
یکی از کشفهای باستان‌شناسان در پاسارگاد، یک مجسمه سنگی بود. بر روی این مجسمه چنین حک شده: «منم کوروش، شاه شاهان هخامنشی!» باستان‌شناسان این فرمانروای مقدر را با کلاه‌خودی بر سر دیدند، مزین به دو شاخ! ذوالقرنین!