s

Wednesday, July 29, 2015

آزادي ضرورت بقاي انسان در مقام انسانيت است

در آستانه 50 ساله شدن سازمان پر افتخار مجاهدين خلق ايران قرار داريم 50 سال شرف و افتخار 50 سال ايستادگي و مقاومت 50 سال نبرد بي وقفه براي آزادي
هفته گذشته آقاي ابريشمچي يك كنفرانس اينترنتي در رابطه با همين موضوع با عنوان ” 50سال حيات پرافتخار سازمان مجاهدين خلق ايران,50سال  نبرد براي آرمان آزادي” داشتند كه صحبت هاشون حول چند محور بود ، سري قبل بخشي از صحبت هاي آقاي ابريشمچي (به قول بچه ها برادر شريف ) رو درج كردم الان هم بخشهاي ديگري از صحبت هاشون كه به نظرم خيلي جالب هست رو انتخاب كردم


بخش اول مورد ايمان به پيروزي هست
كه به نقش ايمان و اميد در مبارزه پر قدرتي كه عليه رژيم داريم مي پردازه :

ايمان به پيروزي محصول گام زدن در مسير مبارزه است
واقعيت سر سخت و درخشان  اينكه ايمان به پيروزي چيزي نيست كه مقدمتا بتوان صرفا از مطالعه تاريخ و كتابها و نوشته ها بدست آورد. بلكه بر عكس، ايمان به پيروزي هديه اي است كه مسير، به گام زنندگان در آن تقديم ميكند، وقتي هنوز پا در راه نگذاشته ايم و همه عوامل بنفع ستمگران و مستبدين است مانند كسي هستيم كه در مقابل يك تونل قرار گرفته و روشنايي اي در پايان آن نمي بيند ولي وقتي قدم بر ميداريم و به جلو حركت ميكنيم و توان و قدرت خود را در عمل در مقابل ظلم و ستم لمس ميكنيم بتدريج جوانه هاي اميد شكفته ميشود و نور پيروزي اين راه، در انتهاي تونل تاريكي كه مستبدين ساخته اند ديده ميشود.
گر مرد رهي ميان خون بايد رفت   از پاي فتاده سرنگون بايد رفت
تو پاي به راه نِه و هيچ مگوي      خودِ راه بگويدت چون بايد رفت......
  
بخش دوم هم تعبير قوي و بسيار جالبي است از واژه ” آرمان ”
آرماني ديدن نبرد، ضرورت و قانون مستمر مبارزه براي آزادي
هر چند كه بنيانگذاران سازمان مجاهدين در آغاز اين راه با نگرش آرماني به نبرد، گامي سترگ برداشتند و اين راه پرشكوه را گشودند ولي امروز هم كه سازمان ما پنجاه ساله شده است اين ضرورت هم چنان پايدار و پا برجاست. يعني فرد و جمع مجاهدين وقتي قادرند با تمامي موانع و سختي ها در بيفتند و از پس وظيفه روز بر آيند كه مبارزه قبل از هر چيز برايشان يك آرمان باشد.
بخصوص در زمان رژيم ضد بشري آخوندي كه بدليل ماهيت ضد تاريخي اش بخوبي ميداند كه اين اولين و آخرين فرصت براي حاكميت ارتجاعي اش ميباشد بيش از پيش بايد به اين اصل درخشان، يعني آرماني ديدن تكيه كرد چرا كه آخوند ها براي سر كار ماندن از هيچ توط‌ئه و جنايتي فرو گذار نمي كنند اين تنها سلاح آنهاست. علاوه بر اين در جهاني زندگي ميكنيم كه قدرتهاي بزرگ فقط و فقط به منافع اقتصادي و سياسي خودشان در رابطه با اين رژيم مي انديشند و در نتيجه سياست استعماري و كثيف مماشات و تعامل با آخوندها هم چنان در مناسبات بين المللي با رژيم حاكم است. در همين 12 سال اخير با يك نگاه سريع ميتوان ديد كه چطور در مقاطعي ناگهان تمامي عوامل بر عليه مجاهدين و مقاومت مردم ايران بسيج شده است از بمبارانهاي سال 2003 قرارگاه هاي ارتش آزادي تا خلع سلاح ارتش آزاديبخش، از ليست گذاري نام مجاهدين در ليست هاي سياه تا كودتاي ارتجاعي – استعماري ژوئن 2003 همه و همه ضربات سهمگيني بودند كه نابودي اين مقاومت را هدف قرار داده بودند و ديديم كه بخصوص كودتاي ارتجاعي – استعماري 17 ژوئن 2003 فقط با مشعل هاي فروزان  انساني خنثي و در نطفه خفه شد و صفحه را ورق زد. كما اين كه وقتي رژيم آخوندي به كمك سياست هاي استعماري اشرفيان قهرمان را در مقابل تسليم و يا شمشير و كشتار و قتل عام مخير كردند اين فقط فرياد هيهات من الذله آنها و نپذيرفتن ننگ تسليم به هر قيمت بود كه كانون استراتژيك نبرد را فروزان و شعله ور نگهداشت.
كما اين كه كانون ديگر نبرد همان زندانهاي رژيم است كه به يمن صارمي ها، خسروي ها و حجت زماني و ... ايستادند و بر چوبه دار بوسه زدند و به هواداريشان از مجاهدين افتخار كردند الهام بخش راه مبارزه مردم مان براي آزادي است.
جوانان ما در داخل كشور كه در تظاهرات و بخصوص قيام هاي سال 78 و 88 شركت كردند ميدانند كه آنجا هم براي شعله ور شدن قيام، كسي و كساني كه معمولا از همين نسل هستند بايد قدم پيش بگذارند، مرگ بر اصل ولايت فقيه بگويند تا ديگران جرات كنند پا به ميدان بگذارند.

نتيجه ميگيريم كه نبرد پيروزمند براي آزادي بخصوص در زمان فاشيزم مذهبي حاكم بر ايران، نبردي است كه شركت كنندگان در آن در قشر پيشتاز قبل از هر چيز آزادي و پيكار براي آن، برايشان يك آرمان باشد.

0 comments:

Post a Comment