s

Sunday, August 9, 2015

درد ودل ونامه يك زنداني بي گناه در انتظار اعدام


اين روزها پس اينكه ولي فقيه طلسم شكسته جام زهر را سر كشيده براي سرپا نگهداشتن خودش  و  مقابله با فضای انفجاری جامعه  بساط برپایی چوبه‌های دار در خیابانها به راه انداخته روزي نيست كه چند نفر رابه بهانه واهي  در زندانهاي سراسر كشور اعدام نكنه و يا اينكه دست و پاي نبرد دزد اصلي تمام سرمايه هاي مردم خودشه ولي دست و پاي جونايي رو كه از فرط فقر و بدبختي مجبور به دزدي ميشوند رو ميبره اگر بخاطر اين دزديها بايد دست و پا بريد پس بايد خود خامنه اي و اهل بيتش و اعوان و انصارش مثل روحاني و رفسنجاني و ...و بابك زنجاني و شهرام جزايري را ساطوري كرد كه ساليان پول و سرمايه مردم ايران رو دزديدن  ديروز داشتم خبرها رو ميخوندم چشم به نامه زانيار مرادي افتاد كه به هرانا نوشته بود واقعا دردناكه جووني به خاطر جرمي كه نكرده در انتظار اعدام 7 سال پشت ميله هاي زندان باشه زنيار الان در بند سياسي محكوم به اعدام زندان رجايي شهر كرج، زانيار و لقمان مرادي به اتهام قتل فرزند امام جمعه مريوان به اعدام محكوم شدن، البته اين اتهام چندين بار از سوي اين دو زنداني رد شده و هر بار به آنها گفته ميشه كه .به‌دليل وجود نقايصي در پرونده منتظر  رسيدگي مجدد باشند !!انتظاري كه طولاني 
زانيار در نامه اش به شش سال شرايط بد زندان با طعم تلخ اعدام اين طور مينويسد

شش سال گذشت
به ياد دارم روزهاي ابتدايي در سلول‌هاي انفرادي اطلاعات سنندج خبري از چوبه‌دار نبود، فقط از دردهاي شكنجه رنج مي‌بردم و ديگر نمي‌توانستم آن درد و رنج ها را تحمل كنم.
آرزو داشتم كه هر چه زودتر از آن شرايط رهايي يابم ولي اكنون با تمام اتفاقاتي كه گذشت، شش سال سپري شد.
شش سالي كه حتي نمي‌توانم يك ثانيه از آن را فراموش كنم و لحظه به لحظه آن در ذهنم مرور مي‌شود و هيچ وقت فكر نمي‌كردم دوران جواني‌ام را به‌خاطر انتقام گيري و كينه توزي وزارت اطلاعات از پدرم در زندان سپري كنم.
هرچند نبودن خانواده و نداشتن ملاقات و خيلي مشكلات ديگر زندان را برايم سخت‌تر كرده است، نمي دانم چرا و به چه قيمتي بايد اينگونه با زندگي آدم ها بازي كرد تا قرباني سياست هاي كثيف شوند و همه ي فكرم به سرنوشت خودم است كه اين دادگاه آيا برگزار مي‌شود و اگر برگزار شود چقدر مي‌تواند مستقل عمل كند و عادلانه قضاوت كند.
اكنون دقيقآ يك سال از روزي كه به دادگاه رفتم و قاضي اعلام كرد كه اين پرونده ناقص است و نمي‌توانم حكم بدهم زمان گذشته است و ما چشم انتظار هستيم كه اين حقايق پرونده روشن شود.
واقعا نمي دانم جواب اين همه ظلم و زور را چه كسي خواهد داد و چه كسي مي‌تواند تسكين دهنده ي درد مادران داغ ديده شود.
اميدوارم كه دادگاه عادلانه به‌زودي بركزار شود و ما از اين وضعيت سخت و دشوار رهايي يابيم، به اميد روزي كه هيچ انسان بي‌گناهي در زندان نباشد و هرچه زود تر قلم عدالت حكم تبرئه ما را بنويسد تا به اين سالهاي مملو از سياهي و رنج پايان دهد.
به اميد عدالت و آزادي.
زانيار مرادي، زنداني سياسي محكوم به اعدام زندان گوهردشت (رجايي شهر كرج) 


0 comments:

Post a Comment